الحقائق الاسلامیة



انصاف داشته باشیم 

انصاف یعنی هرانچه برای خود میپسندیم برای دیگران نیز بپسندیم وهرانچه برای خود نمی‌پسندم برای دیگران نیز نپسندیم.

انصاف یعنی اگر درکارکسی قضاوت می کنیم خود راجای فردی بگذاریم که آن کار را انجام داده.

ما در این فاجعه ی اسفناک، دو طرف داریم؛

1. فردی که موشک را پرتاب کرده

2. خانواده هایی که عزیز از دست داده اند، پدر و مادری که فرزندشان را از دست دادند و.

واقعاً چه بد مصیبتی است واقعا چه بد داغی است.

اگر جای خانواده ی شهدا بودیم چه کار می کردیم؟

داغ سخن آنهایی که می گویند:( اشتباهی صورت نگرفته و هواپیما باید زده می شد)۱» با دل ما چه می کرد؟

جدا از خانواده شهدا، مردم مهربان ما، مردمی که در سختی های بزرگ نشان دادند که فقط در ترافیک پشت هم نیستند نیز در این حادثه داغدارند.

اماچه کنیم؟ فاجعه ای بس بزرگ رخ داده است.

این تازه یک طرف قضیه بود؛ طرف دیگری هم داریم.

ماباید خودرا جای آن فردی که موشک را پرتاب کرد بگذاریم.

فکر کنید، کمی فکر، فقط ده ثانیه وقت داریم.

10،9،8.

 

رادار

در رادار شکل پرنده ای نقش بسته است. ارتفاعش کم می شود. به سمت پادگان رو به حرکت است.

_الو مرکز؟ یک موشک کروز روی رادار می بینم. تکلیف؟

 7،6،5.

_خششششش

4،3.

_الو. تورو خدا یکی جواب بده.

_خششششش

در این لحظه واقعا چه می توان کرد؟ ما بودیم آیا پرتاب نمی کردیم؟ 

 شخصی در این شرایط بود و دست لرزانش را به طرف شاسی برد و به فکر تیتر رومه ی فردا بود "نجات شهر از کروز های مهاجم" یا .

 

ولی اشتباه بود،  کروزی در کار نبود.

اماپس آن خبر چه بود؟۲»

پ.ن۱: موشک باید زده میشد اما چرا رئیس شورای امنیت ملیرئیس جمهور» دستور لغو پروازهای مسافرتی را صادر نکرد؟؟؟

پ.ن۲: آن اعلام های مشکوک و نظر دادن سریع ترامپ در ساعات اولیه ی این فاجعه و پخش شدن آن توسط شبکه های BBC و CNN و. را نباید فراموش کنیم.

 ایرانم تسلیتcrying

مرتضی بنی زهرا


این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

زکات علم، نشر آن است. هر

وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.

همچنین

وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق

بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.


این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!

اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.

همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.


 

انصاف یعنی هرانچه برای خود میپسندیم برای دیگران نیز بپسندیم وهرانچه برای خود نمی‌پسندم برای دیگران نیز نپسندیم.

انصاف یعنی اگر درکارکسی قضاوت می کنیم خود راجای فردی بگذاریم که آن کار را انجام داده.

ما در این فاجعه ی اسفناک، دو طرف داریم؛

1. فردی که موشک را پرتاب کرده

2. خانواده هایی که عزیز از دست داده اند، پدر و مادری که فرزندشان را از دست دادند و.

واقعاً چه بد مصیبتی است واقعا چه بد داغی است.

اگر جای خانواده ی شهدا بودیم چه کار می کردیم؟

داغ سخن آنهایی که می گویند:( اشتباهی صورت نگرفته و هواپیما باید زده می شد)۱» با دل ما چه می کرد؟

جدا از خانواده شهدا، مردم مهربان ما، مردمی که در سختی های بزرگ نشان دادند که فقط در ترافیک پشت هم نیستند نیز در این حادثه داغدارند.

اماچه کنیم؟ فاجعه ای بس بزرگ رخ داده است.

این تازه یک طرف قضیه بود؛ طرف دیگری هم داریم.

ماباید خودرا جای آن فردی که موشک را پرتاب کرد بگذاریم.

فکر کنید، کمی فکر، فقط ده ثانیه وقت داریم.

10،9،8.

 

رادار

در رادار شکل پرنده ای نقش بسته است. ارتفاعش کم می شود. به سمت پادگان رو به حرکت است.

_الو مرکز؟ یک موشک کروز روی رادار می بینم. تکلیف؟

 7،6،5.

_خششششش

4،3.

_الو. تورو خدا یکی جواب بده.

_خششششش

در این لحظه واقعا چه می توان کرد؟ ما بودیم آیا پرتاب نمی کردیم؟ 

 شخصی در این شرایط بود و دست لرزانش را به طرف شاسی برد و به فکر تیتر رومه ی فردا بود "نجات شهر از کروز های مهاجم" یا .

 

ولی اشتباه بود،  کروزی در کار نبود.

اماپس آن خبر چه بود؟۲»

پ.ن۱: موشک باید زده میشد اما چرا رئیس شورای امنیت ملیرئیس جمهور» دستور لغو پروازهای مسافرتی را صادر نکرد؟؟؟

پ.ن۲: آن اعلام های مشکوک و نظر دادن سریع ترامپ در ساعات اولیه ی این فاجعه و پخش شدن آن توسط شبکه های BBC و CNN و. را نباید فراموش کنیم.

 

crying ایرانم تسلیتcrying

 


 آستانۀ یازدهمین انتخابات مجلس شورای اسلامی بازخوانی شاخص‌ها و رجوع به حافظۀ تاریخی ملی می‌تواند آینده‌ای روشن پیش‌روی کشور قرار دهد

معرفی ویژه کتاب‌های مجلس ششم از تقلب تا تحصن و مجلس و نمایندگان مجلس آنگونه که باید باشند»

 

به گزارش رجانیوز مؤسسۀ فرهنگی قدرولایت در آستانۀ یازدهمین انتخابات مجلس شورای اسلامی دو اثر خود را معرفی و عرضه می‌کند.

این دو کتاب را بخوانید بعد انتخاب کنید و رأی بدهید. 357 شاخص و نکته مهم برای شناخت نماینده خوب، کارآمد و متعهد.

ملت بزرگ و شایسته ایران، در ده دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی، تجربه‌های زیادی را به دست آورده است که بعضاً موجب هزینه‌های سنگینی برای او شده است و البته برکات بزرگی هم برایش داشته است. ملت ایران در انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی بایستی به حافظه تاریخی خود رجوع کند و به این تجربه ها و درس‌ها اهمیت بدهد تا این دوره مجلس دارای نمایندگانی باشد که تماماً برکت و بزرگی و پیشرفت را عاید او سازد و مشکلات بزرگ اقتصادی و معیشتی او را بطور جد دنبال کرده و با تکیه بر توان داخلی و فرصت‌ها و ظرفیت‌های ملی، آنها را حل نماید و رفاه را با عدالت همراه کند.

موسسه فرهنگی هنری قدرولایت برای فعال کردن این حافظه تاریخی و یادآوری درس‌ها و تجربه های مجالس گذشته دو اثر مهم منتشر کرده است که آنها را به‌طور ویژه معرفی مینماید.

 

 کتاب مجلس ششم از تقلب تا تحصن» علاوه بر برشمردن شاخصه یک نماینده خوب، به بیان تجربه ناموفق دوره ششم مجلس پرداخته و فراز و نشیب-‌های این دوره و تاثیرات جناح گرایی را در چالش های به وجود آمده در این دوره بررسی کرده است. این کتاب نشان می دهد که انتخاب های جناحی و فرقه ای و لحاظ نکردن صلاحیته و معیارها، چه آسیب جدی به مسائل مهم کشور و حل نشدن آنها بلکه تشدید آنها خواهد داشت. انتخاب از روی آگاهی و شناخت و ترجیح شایستگی ها و کارآمدی و ساده زیستی و پایبندی به منافع ملی و اسلامی و تبعیت واقعی از رهبری نظام، مجلسی فراهم می آورد که عصاره ملت» و نماد عزّت و استقلال کشور» بوده و مردم و حل مشکلات آنها، بر ایشان از هر رویکردی بالاتر و ارجح است.

 

 

• از مواردی که در این کتاب به آن پرداخته شده نامه نمایندگان مجلس ششم به مقام معظم رهبری موسوم به "جام زهر" و ریشه های فتنه 18 تیر 78 است.

 

اما کتاب مجلس و نمایندگان مجلس آنگونه که باید باشند»، 357 نکته و شاخص و معیار را از بیانات امام خمینی(ره) و امام ‌ای جهت انتخاب درست و شایسته نمایندگان، در اختیار مردم قرار می‌دهد. این کتاب در دوبخش تهیه شده است. در بخش اول، ملاک‌ها و معیارهای یک نماینده صالح و شایسته و کارآمد از لحاظ روحی، روانی و اعتقادی در 5 گفتار مطرح شده است. در بخش دوم وظایفی که یک نماینده باید در مجلس شورای اسلامی پیگیری و انجام دهد، در 14 گفتار مطرح گردیده است.

 

 

 

• در بخشی از مقدمه این کتاب می‌خوانیم:

مجلس شورای اسلامی برای شناخت تکلیف دشوار و حساس خود در مقاطع مختلف نظام و قانونگذاری صحیح و نظارت قوی، می بایستی از نمایندگان اصلح تشکیل شود. نمایندگانی که وابسته به جناحه ثروت و قدرت و وامدار آنان نباشند. نمایندگانی که درد محرومیت و رنج پابرهنگان را چشیده و به فکر خدمت به آنان در رویکردهای قانونگذاری و اجرا باشند. نمایندگانی که وقتی بر صندلی نمایندگی تکیه زدند، مهار نفس و خواستهه قومی و فامیلی را در کف عقل و شرع داشته باشند و تکلیف فراموششان نشود. نمایندگانی که تشر و تهدید قدرتهای سلطه گر جهانی، آنان را نلرزاند و نترساند بلکه بر ایمان و مقاومتشان بیافزاید. نمایندگانی که تصریح ها و انگشت اشاره های راهبر نظام و ولیّ مسلمین و نایب بر حق امام زمان عج» را دریابند و در آن مسیر حرکت کنند و خروج از آن را به منزله از دست دادن مشروعیت و قانونیت خود بدانند.

مجلس شورایی که از چنین نمایندگانی تشکیل شده باشد میتواند مظهر اراده، خواست و فضائل ملت باشد. برای شکلگ چنین مجلسی، این مردمند که بایستی جایگاه و اامات مجلس و نمایندگان را بشناسند. گوش به رهنمودهای رهبر آگاه و دلسوز خود در تقدم ملاک‌ها و معیارها بر امیال گروهی و جناحی داشته باشند و در حد کمال، دقت در شناخت مصداقه اصلح منطبق بر معیارها را بنمایند. مردمند که می‌  توانندمجلس مستقل، آزاده، شجاع، مدبّر و خدمتگذار محرومین را درست کنند و می توانند عکس آن را بوجود آورند. سرنوشت ده دوره مجلس بخوبی نقش مردم را در فراز و نشیب‌های مجلس و زاویه انحراف آنان از مصالح انقلاب و ملت یا وفاداریشان به جهت گیری‌های اصولی انقلاب و مردم را نشان داده است.

 

 

و السلام علی من اتبع الهدی


خاطره رفتنم به شیراز:

۵ سال پیش خواستم برم شیراز . کار داشتم
رفتم ترمینال و سوار اتوبوس شدم .

صندلی جلوم زن و  شوهری بودند که یه بچه توپول و شیرین ۳یا ۴ ساله  داشتند.

اتوبوس راه افتاد.
۵ ساعت راه بود.
طی راه ؛ بچه توپول و شیرین که صندلی جلو بود؛
 هی به سمت من نگاه میکرد و میخندید.
چند بار باهاش دالی بازی کردم و بچه کلی خندید.

دست بچه یه کاکائو بود که نمیخوردش .

تو دالی بازی ؛
یهو یه گاز از کاکائو بچه زدم .
بچه  کمی خندید.
کمی بعد مادر بچه با خوشحالی به شوهرش گفت:
 ببین ؛ بالاخره کاکائو را خورد.

دیدم پدر و مادرش خوشحالند؛ گفتم بذار بیشتر خوشحال بشن.

خلاصه ۳ تا کاکائو را کم‌کم از دست بچه؛ یواشکی گاز زدم و بچه هم میخندید.

مدتی بعد خسته شدم.
چشمم را بستم و به صندلی تکیه دادم ، که یهویی واییییی
مُردم از دل پیچه.
دل و روده‌ام اومد تو دهنم.
سرگیجه داشتم.
داشتم میترکیدم.


دویدم رفتم جلو و به راننده
 وضعیت اورژانسی
 خودم را گفتم.
راننده با غرغر تو یه  کافه وایساد.
عین سوپرمن پریدم و رفتم دستشویی و رفع حاجت کردم.

برگشتم و از راننده تشکر کردم و نشستم روی صندلی.

اتوبوس راه افتاد.
هنوز ۱۰ دقیقه نگذشته بود که دل‌درد شروع شد.
طوری شده بود که 
صندلی جلوی خودم را گاز میگرفتم .
از درد میخواستم داد بزنم‌.
چه دل پیچه وحشتناکی.
تموم بدنم را میکشیدند.
مُردم خدا

دویدم پیش راننده و با عجز و التماس وضعیتم را گفتم.
.

راننده اومد اعتراض کنه؛
با صدای عجیبی که ازم درشد، راننده زد بغل جاده و گفت: 
بدو داداش

پریدم بیرون و دقایقی بعد برگشتم به اتوبوس.
تشکر کردم.

از درد داشتم میمردم.
دهنم خشک بود و چشام سیاهی میرفت.

رفتم روی صندلی نشستم.
گفتم چرا اینجوری شدم.
غذای فاسد که نخورده بودم.

دیدم دست بچه باز کاکائو هست.
از پدر بچه پرسیدم : 
بچتون کاکائو خیلی میخوره؟
پدرش گفت: نه ؛
 کاکائو براش بده.
اومدم بپرسم 
پس چرا کاکائو بهش میدی؟
که مادرش گفت: 
حقیقت بچمون یبوست داره.
روی کاکائو مسهل مالیدم تا شاید افاقه کنه؛ 
تا حالام دو یا ۳ تا هم خورده ؛ ولی بی فایده بوده.

من بدبخت خواستم 
ادامه بدم که یهو درد مجددا اومد.
میخواستم داد بزنم و کف اتوبوس غلط بزنم.
رفتم پیش راننده؛
 راننده با خشونت گفت : خجالت بکش ؛ وسط بیابونه؛ ماشین که شخصی نیست. 
برو بشین.

مونده بودم بین درد و خجالت
یه فکری کردم
برگشتم پیش پدر و مادر بچه و گفتم : منم یُبْسْ هستم .
میشه به من هم کاکائو بدید.

۳ تا کاکائو مسهلی گرفتم و رفتم پیش راننده عصبی و با ترس و خنده گفتم: 

عزیز چرا داد میزنی ؛ نوکرتم؛ فداتم ؛ دنیا ارزش نداره؛ شما ناراحت نشو؛ جون همه‌ی ما دست شماست.
معذرت میخوام.
بیا و دهنت را شیرین کن‌.

راننده هم که سیبیل کلفت و لوطی بود؛ گفت : 
ایول ؛  دمت گرم ؛ بامرامی ؛ آخر مردای عالمی

خلاصه ؛  ۳ تا کاکائو را کردم تو دهنش و رفتم سر جام نشستم و از درد عین مار به خودم پیچیدم.

۱۰ دقیقه نشده بود که راننده صدام کرد و گفت: 
داداش ؛ جون  بچه‌ت چی به خورد من دادی؟؟ ترکیدم.

داستان کاکائو و بچه را براش گفتم.
راننده زد بغل جاده و گفت بریم پایین.

خلاصه تا شیراز هر ۱۰دقیقه میزد کنار و میگفت:
بزن بریم رفیق.

مسافرها هم  اعتراض که میکردند؛ راننده میگفت:
 پلیس راه گفته که یه گروه تروریست و  نامرد؛  تو جاده میخ ریختند؛ 

تندتند باید لاستیکها را کنترل کنم که نریم ته دره.
مردم از همه‌جا بی‌خبر، هم ساکت بودند و دعا به جون راننده میکردند.

اینو گفتم که بدونید برای انجام هر کاری؛ 
مسؤولش باید *همدرد* باشه؛ 
تا حس کنه طرف چی میکشه!؟

 مسؤولین ما باید مردمی باشند تا درد مردم را بفهمند

درآستانه انتخابات است خوب انتخاب کنیم که بعد التماسشون نکنیم


شهادت امام هادی (علیه السلام) تسلیت

 

در اینجا شما عزیزان رو دعوت می‌کنم به خواندن یکی از حکایات زیبا و شگفت انگیز که در زمان امام هادى (علیه السلام) رخ داد و دلالت بر علم غیب امام نیز دارد.

 

⁦✴️⁩ اما اصل داستان:

 

داستانى در شهر سامرّا در زمان امام هادى (علیه السلام) در نماز استسقا اتفاق افتاد. این داستان در کتاب‏هاى اهل سنّت نیز آمده است. در این زمینه میخوانیم:


⁦♨️⁩ مسلمانان سه روز براى استسقا به بیرون شهر رفتند، ولى باران نبارید، اما روز چهارم بزرگِ نصارا با رهبانان و مسیحیان براى اِستِسقا به بیرون شهر رفتند و باران بارید. روز بعد نیز همین طور شد و در اثر این امر، مسلمانان به شک افتادند. امام هادى (علیه السلام) در زندان بود، خلیفه پیغام فرستاد که امّت جدّت را دریاب!
روز بعد جاثلیق به همراه رُهبانان براى دعا بیرون رفتند، امام هادى (علیه السلام) نیز در جمع یاران خود به بیرون رفتند، وقتى جاثلیق دست به دعا برداشت، امام هادى (علیه السلام) به یکى از همراهانش دستور داد، آمد و مشت او را باز کرد و استخوانى را که در دستش بود، گرفت و دوباره هوا آفتابى شد، آن گاه حضرت به او فرمود: اکنون دعا کن!
او دعا کرد و دعاى او مستجاب نشد و شک و شبهه از بین رفت و آن جا گفتند:
امام (علیه السلام) اسلام و مسلمانان را از انحراف نجات داد. او دعا کرد، امّا هوا آفتابى شد، خلیفه پرسید: اى ابامحمّد! این استخوان چیست؟ 

فرمود:
هذا رجلٌ مرَّ بقبرِ نبیٍ مِن أنبیاءِ اللَّه، فوَقعَ فی یدِه هذا العَظْمُ، وما کَشَف عن عَظْم نبیٍ إلّا هطلتِ السَّماءُ بالمَطَر؛1

این مرد از کنار قبر یکى از پیامبران الاهى عبور کرد و این استخوان را به دست آورد و استخوان هیچ پیامبرى ظاهر نشود مگر این که باران فرو میریزد.

 

⁦1️⃣⁩: الخرائج والجرائح: 1/ 442، حدیث 23، کشف الغُمة: 3/ 226، ینابیع المودّة: 3/ 130

 

کتاب با پیشوایان هدایتگر (شرح زیارت جامعه کبیره) - جلد ‏3 - صفحه 422

اثر ارزشمند حضرت آیت الله میلانی (مدظله العالی)


 

 

 

 

یحیی بن اَکثَم یکی از دشمنان خاندان رسالت و منکر مسأله امامت بود، بین او و امام جواد علیه السلام» بارها بحث و مناظره پیش می‌آمد. ولی همیشه یحیی محکوم و مغلوب می‌شد؛

چنانکه خود وی به یکی از این مناظرات که دربردارنده علم غیب امام است اشاره کرده، می‌گوید :

روزی داخل مسجد مدینه شدم و قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله را طواف می‌کردم ، در آن میان محمد بن علیٍ الرضا علیه السلام را دیدم که مشغول طواف است. درباره مسائل مشکلی که در نظرم بود با او مناظره کردم. همه را پاسخ داد.

من به او عرض کردم:
می‌خواهم از شما مسأله‌ای بپرسم ولی به خدا که خجالت می‌کشم؛

به من فرمود :

انا اُخبرُک قبلَ اَنْ تَسألَنی؛
تَسأَلُنی عَنِ الاِمامِ؛
فَقُلتُ : هُوَ وَاللّٰهِ هٰذا!!!
فَقالَ اَنَا هُوَ {اَیِ: الاِمامُ}

⁦✴️⁩ ترجمه ⁦✴️⁩

پیش از آنکه بپرسی من به تو خبر می‌دهم؛
می‌خواهی درباره امام بپرسی.
عرض کردم: به خدا سۆال من همین است!!!

پس فرمود: : من امام هستم.
عرض کردم علامتش چیست ؟

⁦♨️⁩ناگهان دیدم عصایی که در دست حضرت بود به سخن در آمد و گفت:

⁦⚜️⁩ اِنَّ مَولایَ اِمامُ هٰذا اَّمانِ و هُوَ الحُجَّةُ

مولای من امام این زمان است درحالی که فقط او حجت خدا است.

 

کافی ج 2 ص 353

 

ولادت با سر سعادت نهمین اختر تابناک امامت تبریک و تهنیت


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها